آخر الأخبار

Generic selectors
Exact matches only
....بحث
Search in content
Post Type Selectors

محاضرات مختارة

تهنئة لحلول شهر رمضان المبارك

الصفحة الرئيسية » الحقيقة الضائعة » الحقيقة الضائعة (فارسي) » چیره شدن روحانيون بر دولت موجب استبداد گشت

چیره شدن روحانيون بر دولت موجب استبداد گشت

شیخ محمد کاظم خاقانی برای روزنامه ایلاف

ترجمه از عربي بفارسي: هدى محمد كاظم خاقاني 

اسامه مهدی از لندن در ایلاف در سال 2007 م مینویسد: شیخ محمد کاظم كه يك روحاني و مخالف جمهوري إسلامي است و فرزند مرجع دینی عربی آیة الله شیخ محمد طاهر خاقانی است در این زمینه میگوید که سبب رئيسي إقامت جبري پدرشان در قم خواستارهاي ايشان به رهبر جمهوری اسلامی، آیة الله خمینی در رابطه با دوری جستن از شعارهای صادر نمودن انقلاب به خارج أز كشور و توقف اعدامها وضرورت عطا کردن حقوق مشروع تمام اقلیتها چه عرب و چه کرد وترکمان و ترک و وبلوچ بود ، همه این مسائل سبب شد که حکومت ایشان را در اقامت جبری قرار دهند تا وقتی که در قم در سال 1986 دار فانی را وداع گفتند. باوجود اینکه ایشان از جمله مردان اساسی انقلاب بر ضد شاه بودند لیکن تأکید بسیار شدیدی داشتند بر اینکه نباید روحانیون بر دولت چیره شوند وسلطه مطلق داشته باشند، وسبب تأکیدشان بر این امر این بود که این سلطۀ مطلق روحانیت موجبات استبداد را فراهم خواهد آورد که به سبب آن تمامی مسلمانان ضررهای بسیاری را تحمل خواهند نمود.

همچنین روحانی لیبرال شیخ محمد کاظم خاقانی که از ایران به خاطر ترس از زندان ویا اعدام بعد از فوت پدرشان به سوریه و از آنجا به کویت منتقل شدند و در آنجا مشغول بحثهاي اسلامي و ديني بودند در مقابله ای با روزنامه ایلاف اضافه کردند که سیاست ایران در اقلیم اهواز که در جنوب غرب ایران قرار دارد جز فقر وبیکاری و اعتیاد برای فرزندان آن منطقه چیزی به بار نياورده است ودر اين راستا اضافه کردند کشورهائی که به اسم اسلام ویا دیانتهای مختلف در گذشته يا إمروز حکومت کرده و ميكنند از جمله سخت ترین و إستبدادي ترين کشورهاي جهان محسوب میشوند.

ایشان اشاره نمودند که ظلم و بي عدالتي و پایمال شدن حقوق مردم در کشورهای اسلامی هیچ مناسبت وموافقتی با ایده های انسانی اسلام و يا دیگر دیانتهای آسمانی ندارد، این استبدادی که در کشورهای شرقی ديده ميشود وهمچنین نبودن خودگذشتگی و چیره شدن ظلم و ستم ، شاید منشأ آن اشتباهاتي باشد که از کشورهای غربی در گذشته ویا امروزه ريشه گرفته است. واین موجب آن میگردد که کشورهای غربی بايد متوجه اشتباهات خود گردند و در إصلاح نمودن اين ستمگری به اسم اسلام إقدام نمايند. در زیر سؤالهای ایلاف وجواب شیخ محمد کاظم خاقانی آمده است:

مطالبی که سبب شد آیة الله خاقانی در اقامت جبری زندگی کنند:

چه چیزي موجب اختلاف، بین پدر شما آیه الله شیخ محمد طاهر خاقانی و جمهوری اسلامی ایران گشت؟ در حاليكه پدر شما از جمله مهمترین واساسی ترین افراد این انقلاب بر ضد نظام شاهنشاهي سابق بودند.

اولا باید اشاره کنم که مخالفت پدر اینجانب در مقابل نظام حکومت گذشته در حدود دعوت به اصلاح بود و آن بواسطه استفاده نمودن از راههای فشار بر حکومت شاهنشاهی، تا اینکه حکومت را مجبور به رعایت نمودن حقوق ملت و شاه را وادار به اجرای عدالت نمایند. برای اینکه نظام شاه از هر گونه آزادی وعدالت بدور بود، همانگونه که این عملکرد در همه کشورهایی که حکومت اسلامی در آنها حکمفرمایی میکند واضح است که آنها اسم اسلام را وسیله ای قرار میدهند براي رسيدن به مصالح فردی وشخصی خود. در بیشتر این کشورها بر خلاف آنچه وانمود مینمایند که کشور جمهوری یا اسلامی است لیکن عملکرد حکمفرمایان كاملا بر خلاف این مدعا است زیرا بیشتر این حکومتها اعم از جمهوری و غیره به یک حکومت موروثی مبدل گردیده است و فرمان روایان پایبند هیچگونه قانونی در این کشورها نیستند وهمچنین شعارهای ملی ویا دینی هیچکدام برای مراعات مصلحت مردم در این کشورها نبوده است.

به خاطر همین پدر اینجانب در آن زمان با بیان مشکلات اساسی که در جامعه مطرح بود حکومت پهلوی را مورد نقد قرار میداد تا به وسیله بیان این امور أز حقوق مردم دفاع كنند، ودر سخنرانیهای خویش امر به معروف ونهی از منکر را انجام می دادند و هیچوقت در طول آن سالها مردم را به حمل نمودن اسلحه برای برندازی حکومت دعوت ننمودند برای اینکه به نظر ایشان تغيير دادن حکومت وظیفه عالم دین و یا یک روحانی نیست بلکه این امری است که به خود مردم وملت باز میگردد.

آری، پیشنهاداتی که ایشان به دولت بازرگان وبه آیة الله خمینی تقدیم نمودند از جمله اساسی ترین موجبات این اختلاف محسوب ميشوند چنانکه از مهمترین أنها اعتراض ایشان در اول انقلاب بر اعدامهایی بود که حتی به یک سرباز و پاسبان نیز رحم نکرده بود چه رسد به سران حکومت سابق پهلوی وهمچنین افرادی که متهم به همکاری با حکومت گذشته بودند. پدر من نظرشان این بود که اسلام دین عفو وبخشودگی است همانگونه که در آرمان مسلمانان در سنت پیامبر (ص) در فتح مکه مشاهدة ميكنيم كه حضرت محمد (ص) سران قریش و بقیه مردم را مخاطب خود قرار دادند وفرمودند بروید که شما آزادگانید وهمچنین امام علی (ع) این سنت نبوی را در زمان حکومت خود إعمال نمودند وقتی که در فتح بصره بر أصحاب جمل پیروز شدند وهمه شرکت کنندگان در جنگ را مورد عفو قرار دادند حتی آنانی که از جمله سران وسرلشکران به شمار مي آمدند.

واز جمله مسائلی که سبب اعتراض آیة الله خاقانی بر حکومت جمهوری اسلامی بود قضیۀ صادر نمودن انقلاب به خارج از ایران بود، چونکه ایشان این امر را سببی برای برانگیخته شدن حکومتهای دیگر بر ضد جمهوری اسلامی ميدانستند، اضافه بر اینکه این امر خدمتی به انقلاب نخواهد کرد برای اینکه به وسیله این شعارها بقیه کشورهای اسلامی از ترس از دست دادن حکومتشان بر ضد جمهوری اسلامی متحد خواهند شد. وهمچنین آیه الله خاقانی اضافه کردند که دعوت نمودن به اسلام حقیقی و انصاف و راستي بین مردم، وسیله ای برای خرید وفروش ویا شعاری نیست که بتوان آن را به خارج صادر نمود بلکه آن عدالتی بنیادی است که باید در داخل ایران به اجرا دراید سپس راه را برای مردم خارج از ایران باز کرد تا وارد ایران شوند و به چشم خویش شاهد اجرای قوانین اسلامی در زیر حکومت عدل إلهي بشكل برابر بر تمام ملیتها واقلیتهای كشور باشند. والا دادن شعارهاي عدل لیکن عمل بر ضد حقوق بشر یک عملکرد واقعی وصادقانه برای دعوت به اسلام و راه وروش پیامبر )ص( وآل بیت (ع) نخواهد بود.

واز جمله اموری که آیة الله خاقانی بر آن اعتراض نمودند مصادره نمودن اموال افرادی است که در دادگاههای انقلاب محکوم شده اند و همچنین متوقف نمودن حقوق ماهانه آنان حتى أز فرزندان وهمسرانشان، که به درستی باید گفت که این امر مخالف شریعت اسلامی محسوب میشود وما هیچگاه در تاریخ پیامبر (ص) چنین مشاهده ننمودیم که آن حضرت دستور به مصادره نمودن اموال قریش ویا بنی ثقیف ویا دیگر قبیله های عربی که ضد اسلام ومسلمانان اقدامات ناشایسته ايي کرده بودند دادند وهمچنین هیچگاه در تاریخ زندگی امام علی (ع) شاهد این نبوده ایم که امیر مؤمنان إقدام به مصادره اموال ودارائیهای خوارج و یا اهل بصره نموده باشند.

وهمچنین از جمله مواردی که آیة الله خاقانی بر آن معترض بودند مسلط نمودن مردانی به اسم روحانی وفقیه بر دادگاههای اسلامی است تا در بین مردم در مسائل مهمی همچون اعدام و قضاوت بر دارائي واموال حکم صادر نمایند در حالیکه این افراد که جمهوری اسلامی آنان را بر ملت مسلط نموده بود هیچکدام فقیه محسوب نمیشدند تا صلاحیت قضاوت در مسائل شرعی ودینی را داشته باشند. همچنین این مرداني که مسلط گشتنده بودند حتی متخصص در قوانین قضاوت در دادگاه هاي جهانی نيز نبودند وبه خاطر همین امر بود که آیة الله خاقانی أغلب این دادگاهها را فاقد صلاحیت شرعی وقانونی میدانستند.

واز جمله أموري كه آیة الله خاقانی بر آن اصرار مینمودند حقوق قومیتهای غیر فارسي در ایران، همچون عرب وترک وکرد وترکمن وبلوچ بود، و ايشان پايمال كردن حقوق اين مليتها را تشبيه به كلامی ميدانست كه ظاهر آن حق لیکن مراد از ان باطل بود مانند شعارهای كه ميگفتند إسلام قوميتي ندارد تا که به دیگر قوميتها حقوقی داده نشود ، وهمچنین آیة الله خاقانی از دولت جمهوری اسلامی خواستند که حقوق اقلیتهای مذهبی ودینی همچون مسیحیان ویهود وصابئه در ایران را حفظ كنند و اشاره نمودند که باید به مطبوعات و رسانه ها آزادی بیان داده شود مگر اینکه رسانه ها از اين آزادي براي تعدي بر حقوق ديگران استفاده كنند. وهمچنین آیة الله خاقانی خواهان آن بودند که رقابتی بسیار شدید بر عملکرد سپاه پاسداران جمهوری اسلامی و بقیه کمیته ها ومراکزی که به اسم اسلام عمل میکنند صورت گیرد که مبادا عملکرد آنان وعدم رقابت سبب آن گردد که مردم را به تهمتهای باطل که مستند بر دلیل وبینۀ واضح وجلی نباشد دستگیر کنند.

واز جمله اموری که بر آن تأکید مینمودند و أن را به آیت الله خمینی گوشزد مینمودند جنگ محتملی بود که بین ایران وعراق ممکن بود به وقوع بپیوندد وسبب اساسی آن جدال ونزاعی باشد بر چند صحرای بی آب وعلف که هیچ ارزشی نداشت ویا جنگ وجدالی که سبب آن شط العرب باشد ونظر ایشان این بود که این قضیه به شکل مسالمت آمیز وبدون جنگ و خونریزی صورت گیرد، حتی اگر این امر محتاج آن باشد که این قضیه به دادگاههای جهانی محول گردد بهتر از آن است که به جنگی تبدیل گردد که در این جنگ هم منطقه نابود ميشود وهم این امر سبب کشته شدن هزاران جوان بیگناه میگردد در حالیکه استفاده از این جنگ را اقوامی دیگر و یا کشورهای ذی نفع خواهند گرفت.

آیت الله خاقانی اصرار داشتند که مردان دین بايد از شؤون ومسائل سیاسی بدور باشند و ایشان به آیت الله خمینی نصیحت کردند که اگر مجبور به وارد نمودن روحانیون وعلمای دین در شؤون سیاسی کشور گشتند باید مردان وعلمای دین را در زیر نظر ورأی شورای فقها قرار دهند تا اینکه سلطه علما وروحانیون در کشور سبب استبداد نگردد وهمچنین ایشان از جمله افرادی بودند که به شدت مخالف ولایت فقیه مطلق بودند ونظرشان بر این بود که ولایت فقیه مطلق هیچ اساس صحتی در شریعت اسلامی ندارد و کشور را به سوی استبدادی خطرناک سوق میدهد.

روحانیون وسیاست

برای چه شما و مرحوم آیه الله خاقانی خواستار دور نگه داشتن علمای دین از أمور سیاسی بودید؟

یک مرتبه کلمه سیاست استفاده میشود ومقصود از آن دروغ ومکر وحیله ونیرنگی است که برای رسیدن به مصالح شخصی استفاده میشود حتی اگر این عمل سبب نابودي فطرت و أرزشهاي أخلاقي باشد واگر به این معنی اطلاق گردد بدون شک از جمله اموری است که باید روحانیون از آن اجتناب ورزند. ویک مرتبه کلمه سیاست استفاده میشود ومقصود از آن دخالت نمودن روحانیون در شؤون سیاسی کشور به اسم اسلام ودین است واین امر مقصود آیت الله خاقانی بود که به شدت علماء وروحانيون را از آن برحذر میداشت تا اينكه إشتباهات روحانیون لطمه اي به اسلام وارد ننمايد و برای همین بر علما و روحانیون واجب است که بدور از دخالت مستقیم در شؤون حکومت فقط بیان کننده شریعت اسلامی باشند ومردم و اداره حکومت را به مردانی دیگر از بین ملت بسپارند. همچنان باید اضافه کرد که اختلاف علماء در فهم شریعت وهمچنین اختلاف نظری که در اجرای قانون اسلامی در بین علماء بوجود میاید واستفاده نادرستی که ممکن است از بعضی دیگر رخ دهد موجباب بوجود آمدن امور منفی بسیاری خواهد شد که همه این امور واختلافات در نظر ورأی اجتماعی مردم به اسم اسلام وشریعت رسول خدا (ص) تلقی خواهد شد. ودر این راستا به شکل واضح مشاهده میکنیم که تمامی حکومتهایی که در گذشته وهمچنین امروزه به اسم اسلام ودین حکومت کرده اند از بقیه کشورهای دیگر درجه استبداد وقساوت آنها شدیدتر بوده است و افرادی که دعوت به اعمال نمودن واجرای قانون اسلامی همچون اقامه حدود شرعی نمودند در اغلب وقتها حاکمان ومسؤولان شهرها وشهرستانها وافرادی که مکانت وشهرت اجتماعی دارند را از این قانون مستثنى كرده اند و فقط این قوانین را بر عامه مردم از مستمندان ومحتاجان وافرادی که به سبب جهل ونادانی وعدم شناخت درست قوانین اسلامی مرتکب شدند إجرا كرده اند. و فراموش كردند که صدها سبب دیگر برای خروج از قوانین اسلامی ممکن است وجود داشته باشد که یک انسان جاهل ویا محتاج را وادار به خروج از جاده مستقیم دعوت نمايد.

ونيز باید اشاره نمود که اسلام همچون سلسله ای است متصل ومرتبط که اگر جزئی از این سلسله به شکل کامل ودرست اجرا نگردد سبب اختلالی بزرگ در ریسمان اجرای قوانین اسلامی در مجالاتی دیگر خواهد شد برای اینکه دین اسلامی دینی است که با کامل نمودن این ریسمان قوی هر جزئی از آن مکمّل جزئی دیگر خواهد بود واجرای قانون حدود و تعزيرات و دیگر امور ممکن نخواهد بود اگر در جایی دیگر از قوانینی که اجرا میشود این ریسمان گسسته گردد واگر این حدود وقوانین بدون در نظر گرفتن تمامی این امور صورت گیرد سبب تحریف نمودن وتغییر صورت حقیقی شریعت آسمانی خواهد شد.

وهمچنین باید به این نکته توجه داشته باشیم که دور شدن علما وروحانیون از امور سیاسی به معنای آن نیست که آنها امر به معروف ونهی از منکر را ترک نمایند وهمچنین معنای آن این نیست که در مقابل ظلم ظالمان سکوت اعمال نمایند ویا اینکه از مظلومان ومستمندان دفاع نکنند، در حالیکه ما میدانیم که پیامبر عظیم الشأن اسلام فرمودند: (الساکت عن الحق شیطان أخرس) انسانی که در مقابل بیان حق وحقیقت سکوت مینمايد شیطانی است لال وخاموش. وهمچنین پیامبر ص فرمودند (من أصبح ولم یهتم بأمور المسلمین فلیس بمسلم) هر انسانی صبحگاه که برخیزد وهیچ توجه واهمیتی به شؤونات اسلامی ویا مسلمانان نداشته باشد مسلمان محسوب نمیشود.

طرح تغيير ديموگرافی و بافت جمعيتي بضرر مردم عرب در اهواز

نظر شما در مورد قرار دادی که منسوب به آقای ابطحی مستشار رئیس جمهور سابق ایران أقای محمد خاتمی بود چیست؟ که او در این راستا خواستار تغییر نمودن دیموگرافی و بافت جمعیتی بضرر مردم عرب زبان در استان اهواز بود.

ثابت نمودن حقیقی بودن این قرار داد را اهل تخصص به این امور تشخیص میدهند واین امر باید در مجال خود مورد بحث وبررسی قرار گیرد ونمیخواهم در مورد چنین امری همچون بیشتر مردم از باب اظهار نظر شخصی ویا به خاطر تعصب زبانی ویا قومی سخن بگویم، لیکن باید اضافه کنیم وقتی که موضوع بحث ما از اموری نیست که قرنها از آن گذشته باشد بلکه امری است که در حال حاضر میتوان آن را مشاهده نمود، بر آن مردانی که واقعا به دنبال کشف حقیقت هستند رواست که خود به آن منطقه ای که دارای بسانی از نفط وگاز است سفر کنند واز نزدیک شاهد وضع مردمی باشند که در استان اهواز وشهرهای اطراف آن زندگی میکنند واز مردمی که هجرت از این شهرها را بر بقا ترجیح داده اند سؤال کنند که اسباب اساسی هجرتشان از این مناطق چه بوده است واز مردمی که زن وفرزندان خود را ترک کرده اند ودر غربت در دیگر کشورهای عربی به هدف یافتن رزق وروزی خود سفر کرده اند سؤال به عمل آورند تا متوجه شوند که مردم به خاطر پولی نه چندان زیاد مجبور میشوند سختی ومشقت این سفر وغربت را به دور از خانواده خود تحمل کنند تا خرجی زن وفرزندانشان و اسباب بقاء زندگی ساده خود را تأمین کنند وبر انسانی که به هدف مشاهده حقیقت بحث میکند کاملا واضح وجلی خواهد بود که چگونه كارهای این منطقه به جوانهای غیر بومی داده میشود در حالیکه بومیان این منطقه در شدیدترین وضع فقر ونیازمندی وبیکاری زندگی میکنند.

وضع استان اهواز

آیا شما خواستار استقلال از ایران ویا تشکیل حکومت فدرالی یا مستقل برای مردم استان اهواز هستید؟

من به عنوان یک روحانی از حکومت میخواهم همانگونه که در گذشته پدر اینجانب این مطلب را بیان نموده بودند، که بر حکومت است که عدالت را نسبت به مردم عرب منطقه وبقیه اقلیتهای مذهبی و ملی اجرا کنند لیکن چگونگی اجرای این عدالت امری است که باید مردم آن منطقه آن را تعیین کنند ومن ناطق رسمی مردم نيستم.

موضوع هسته ايي ایران

نظر شما در مورد راکتور هسته اي در ایران چیست؟

من یک شخص متخصص در مسائل قانونی نیستم که در این مسئله بحث کنم ولي باید بگویم که بهترین راه برای ضامن شدن امن و بقاي هر نظامی إرضاء نمودن ملت بوسیله عدالت است وبرای بهبودي اوضاع اقتصادی کشور باید سعی وتلاش فراوان کرد، برای اینکه سبب اساسی سقوط حکومت شوروی همانگونه که میدانید ضعف امکانات لشکری نبود، بلکه سبب اساسی سقوط حکومت کمونیستی شوروی مسائل اقتصادی بود وبر این اساس باید گفت که آیا درساية بيكاري و گرسنگی و زیاد شدن مواد مخدر واعتیاد وبسیاری از مشکلات دیگر آيا درست ميدانيد كه ملت را در معرض يك بحران جهاني قرار داد؟ در صورتيكه که اين أمر ممکن است ضررهای بسیار زیادی را در بر داشته باشد.

اما اینکه این از جمله حقوق مردم ایران است يا خیر؟ باید بگویم که ای کاش از زمان حضرت آدم (ع) تا به امروز مردم بر اساس حق وعدالت حرکت میکردند تا بتوانیم امروز با فريادي از اهل حق وحقیقت بخواهیم که در این رويداد عادلانه تصمیم بگيرند ولی همانگونه که کاملا جلی و واضح است حق وحقیقت در بیشتر وقتها اموری هستند که بعنوان شعاري برای فریب دادن مردم سروده میشوند در حالیکه وجودی راستين از سازندگی و عملکرد آنان در خارج مشاهده نمیکنیم.

جداسازی دین از سياست

نظر شما در مورد جداسازی دین از سياست چیست؟

به درستی باید بیان نمود که تشکیل یک حکومت ملی ومردمی بهترین راهی است که برای مردم آزادي بيان و عقیده را برمیگزیند وهمانگونه که میدانیم اسلام قائم بر محبت است و حق عدالت در زندگی به عنوان اولین ومهمترین حق از حقوق بشر قلمداد میشود. وباید گفت که تروریسم چه از طرف مردم و چه از طرف حکومت اگر به اجرا در آید مخالف قوانین اسلامی محسوب میشود وهمچنین عدالت وایمان ما را از پایمال کردن حق دیگران منع میکند. وآن انسانهایی که با بستن کمربندهای انفجاری بیگناهان را به قتل میرسانند هیچ ارتباطی به ادیان الهی یعنی اسلام ، مسیحیت ویهودیت ندارند. همچنین باید اضافه کنیم که بویژه بر انسان مسلمان شیعه جایز نیست که به اسم جهاد حمله به کشورهای دیگر بنماید بلکه به شکل کامل این امر از جمله ممنوعات ومحرمات اسلامی شمرده میشود که از دین بعنوان وسیله ای برای از بین بردن نظام سیاسی در کشورهای دیگر استفاده کند.

انتخاب نمودن نظام سیاسی هر کشور از واجبات مردم آن کشور محسوب میشود و حق تعالی به مردم راه وروش اعمال نمودن این امر را در جامعه نشان داده است وقتی که فرمودند (وأمرهم شوری بینهم) به درستی که تصمیم گیری برای جامعه باید به شکل مشاوره صورت گیرد واین به دان معناست که بر مسلمانان است که اداره امور خود را از طریق مشاوره نمودن و تبادل نظر اداره کنند وعملکرد روحانیون در این زمینه باید بر مبنای بیان حقایق اسلامی وارشاد ونصیحت مردم و بدور از دخالت نمودن در شؤون حکومت وسیاست صورت گیرد، همانگونه که بر دولت است که در مسائل وشؤونی که مختص مراکز ومؤسسه های اسلامی است دخالتی نداشته باشد. وامام علی (ع) دشمنان سیاسی خود را بعد از پیروزی در جنگ مورد عفو و بخشودگی قرار میدادند ودر تاریخ حکومت امام علی (ع) مصادره نمودن اموال مردم مشاهده نشده است. قرآن مجید به این امر اشاره مینمایند وقتی که فرمودند (لا إکراه فی الدین) هیچ اجبار واکراهی در دین وجود ندارد.

به درستی که ظلم و بیدادگری وپایمال نمودن حقوق بشر در کشورهای اسلامی با شریعت اسلامی که رسالتی انسانی است کاملا متفاوت است وهمچنین این امر مخالف بقیه دیانتهای دیگر است واین استبداد وظلمی که امروزه در بیشتر کشورهای اسلامی شاهد آن هستیم وهمچنین از بین رفتن روح عفو وگذشت وبوجود آمدن روح توحش وظلم ممکن است اسباب اساسی آن إشتباهاتي باشد که از کشورهای غربی در حق این کشورها صورت گرفت وبر غرب است که امروز این مسؤولیت را تحمل نمایند وبرای اصلاح این امور کوشا باشند وبه هر روشی بر ضد استبداد وتروریسم حاکمی که به اسم دین، بشریت را نابود میکند ایستادگی نمایند.

 

0 تعليق

إرسال تعليق

لن يتم نشر عنوان بريدك الإلكتروني. الحقول الإلزامية مشار إليها بـ *

آخر الأخبار

ترجمة بيانية الإستنكار لما يجري في إقليم الأهواز (فارسي)

  ترجمة بيانية الإستنكار لما يجري في إقليم الأهواز (فارسي) محمد کاظم محمد طاهر خاقانی بسم الله الرحمن الرحیم حمد وسپاس خداوندی که پروردگار حق وحقیقت وسلم وسلام است، پروردگاری که حضرت محمد ص را به عنوان رحمتی عظیم برای تمامی جهانیان مبعوث نمود . پیامبر الهی که سید...

بيانية استنكار لما يجري من ظلم وعدوان واضطهاد بإسم الدين في إقليم الأهواز

بيانية استنكار لما يجري من ظلم وعدوان واضطهاد بإسم الدين في إقليم الأهواز لسماحة الأستاذ الشيخ محمد كاظم الخاقاني الأحد الموافق ١٠ تير ١٣٩٧ شمسي ٣٠\٠٦\٢٠١٨ ميلادي بسم الله الرحمن الرحيم والحمد لله رب الحق والسلام الذي بعث محمدا المصطفى صلى الله عليه وآله وسلم رحمة...

مرور و بررسي انقلاب در ايران 2

مرور و بررسي انقلاب در ايران شيخ محمد كاظم خاقاني ترجمه از عربي بفارسي: هدى محمد كاظم خاقاني به نام خداوند بخشنده مهربان  اشاره ای مختصر به آنچه که در جلسه، بین آيت الله خاقاني و آيت الله خميني گذشت این جلسه در ماه هاي  اول انقلاب در قم مقدس بود و آیت الله خاقانی به...

أسئلة عقائدية

تابعنا على صفحاتنا