مرور و بررسي انقلاب در ايران
شيخ محمد كاظم خاقاني
ترجمه از عربي بفارسي: هدى محمد كاظم خاقاني
به نام خداوند بخشنده مهربان
اشاره ای مختصر به آنچه که در جلسه، بین آيت الله خاقاني و آيت الله خميني گذشت
این جلسه در ماه هاي اول انقلاب در قم مقدس بود و آیت الله خاقانی به زبان عربی سخن میگفت و آیت الله خمینی به زبان فارسی و من (محمدكاظم خاقاني ) سخنان ایشان را ترجمه میکردم . آقای خمینی به پدرم گفتند که هیچ احتیاجی به ترجمه نیست و من کاملا زبان عربی را متوجه میشوم ليكن پدرم جواب دادند که من از این موضوع با اطلاع هستم ولیکن میخواهم كه ترجمة حجتی کامل بر شما در روز قیامت باشد با اینکه میدانم خداوند منان شاهد بر تمام حقائق است . سپس پدرم به ایشان گفتند كه بين من و شما قبل از انقلاب توافقنامه ايي بود ولي متاسفانه بعد از انقلاب اموری به وقوع پیوست که توقع آنها را نداشتم و این وقايع بر خلاف اتفاقي است كه بين ما بود . و من اینجا براي تعارف كردن نيامده ام بلكه جوابي بس آشكار و واضح ميخواهم چنانکه بحث ما در اينجا بحث شخصي نيست بلكه حق مردم و نهج شريعت است پس اگر گفتار من حق است امروز از شما اقرار ميخواهم و اگر گفتار من جائي براي بحث و گفتگو دارد بهتر است آن را از نظر علمي بررسي كرد و شما از صراحت و مکانت علمي من كاملا آگاهید . آيت الله خمینی جواب دادند که شما امر می فرماید و من به آنچه اشاره می فرمایید تماما پایبند خواهم بود.
سپس پدرم گفتند همانطور كه خدمت شما در اول بحث ذكر كردم من براي تعارف كردن نيامده ام ، أما بحث اول : من و شما و همگي علم يقيني داريم كه دين اسلام بر عفو و بخشودگی پآيت گذاري شده است و پیامبر خدا این امر را در سیرت خود در فتح مکه به اجرا در آوردند هنگامی که به مخالفان خود فرمودند « بروید که شما أزادگانید» ولی شاید که به ذهن شما بیاید که رسول خدا این آزادگی را به مشرکین قریش داد در حاليكه زمینه اجرای مطلب در اینجا مسلمانان هستند، با وجود اينكه فکر نمیکنم از حضور ذهن شما اجرای عفو و بخشودگی در سیره امام علی (ع)غایب باشد هنگامی که اهل بصره را نیز مورد عفو و بخشودگی خود قرار دادند ، حتى آنهايي كه اصحاب ایشان را قبل از رسيدن به بصره به قتل رسانده بودند، براي مجازات به دادگاهها نفرستادند چه بسا که عدد کشته شدگان به بیشتر از ششصد نفر می رسید.
در پاسخ آیت الله خمینی جواب دادند: آنچه که شما در مورد عفو و بخشودگی در اسلام فرمودید حق مسلم است و در آن جای تردیدی نیست. سپس آیت الله شیخ محمد طاهر گفتند پس دلیل این دادگاهها که هر روز منعقد می شود و همه را در بر دارد از مسئولين بزرگ در کشور گرفته تا به یک سرباز، چیست؟ ایشان گفتند که این دادگاهها برای جلوگیری از واکنش پیشروان نظام شاه می باشد و همانطور که شما میدانید این انقلاب بر دوش این جوانان به پیروزی رسید و آنها راضی نمي شوند که از پیشروان نظام شاه به این آسانی گذشت كرد و برای همین من صلاح دیدم که این دادگاهها یک سال کامل منعقد شوند سپس بعد از آن گذشت خواهیم کرد. سپس پدر من جواب دادند چنانکه جوانان راضی به بخشودگی نیستند بهتر است که مسئولین اساسی نظام شاه را در زندان انداخت برای یک سال تا که گرمی خون جوانان انقلابی سرد شود و بعد از آن آزادشان کنید، و این جوانان اگر که از پیروان شریعت پیامبر هستند باید از روش و سیرت پیامبر و امام علی عبرت گیرند. بحث بین ایشان در مورد اول مدت زمانی طول کشید و در این مختصر جائی برای توضیح جزئیات آن نیست.
مورد دوم: پدرم به آیت الله خمینی گفتند که نمیدانم دلیل شما برای مصادره نمودن دارائی مردم چیست درصورتیکه که این امر هیچ مستند و دلیل شرعی در دین اسلامی ندارد، همانطور که شما از تاریخ پیامبر خدا در فتح مکه با اطلاع هستید، ایشان هرگز امر به مصادره نمودن دارائی قریش ننمودند چه بسا که قریش مرتکب جنایتهای زیادی شده بودند همچون قتل و مصادره اموال مسلمانان در مکه، و این سیر و سلوک در زمان امام علی (ع) تکرار شد وقتی که امام بصره را فتح کردند هرگز درهمی را از اهل بصره مصادره ننمودند و اعلام کردند که اگر کسی از اموال اهل بصره درهمی را غارت کند بر او جزای اسلام را إعمال خواهم کرد ، و اگر کسی شکایتی بر کسی دارد باید امر به دادگاه موکول شود.
در جواب آيت الله خمینی گفتند آنچه که شما می فرمایید کاملا درست می باشد و باید در این امر اجرای لازم را اعمال نماییم.
سپس پدرم گفتند چنانکه کسی مستحق اعدام هم باشد چرا که باید حقوق خانواده او سلب شود، در حالیکه امر در بعضی از دادگاهها از این خط فراتر رفت تا که موضوع به سلب حقوق ماهانه و دارائی بعضی از بستگان فرد معدوم شده رسید، پس من از شما سوال میکنم به نظر شما مسئول بر زندگی این خانواده ها کیست؟ و سوال دوم اینکه چه کسی به نظر شما مسئول میباشد اگر که تنگدستی و محرومیت منجر به منحرف شدن افراد این خانواده ها گشت؟ در جواب آقای خمینی گفتند که در این امر همچنین اجرای لازم را انجام خواهیم داد.
مورد سوم: آیت الله خاقانی موضوع قضاوت در دادگاهها را مطرح نمودند و گفتند که همانطور که شما میدانید قاضی در دادگاه باید فقیه باشد درحالیکه قاضیان در دادگاههای امروزی که بر اموال و خون مردم مسلط هستند و در همه امور مردم احکام صادر می نمایند نمیتوان نام فقیه بر آنها نهاد و در جواب آيت الله خمینی عذرهایی را مطرح نمودند که در این مختصر جای ذکر آنها نیست.
مورد چهارم: آیت الله خاقانی گفتند که شما بعضی از مسئوليت هاي بالاي کشور را به افرادی موکول کرده اید که آنها شایستگی این مسئولیت را ندارند و برای مثال ایشان آقای احمد مدنی و آقای امیر انتظام را ذکر کردند. در پاسخ آیت الله خمینی گفتند که چه باید کرد در زمانی که افراد شایسته کمیابند. سپس پدرم با تعجب گفتند که آیا فراموش کردید قبل از انقلاب وقتی که در پاریس بودید من ذکر کردم که آقای خمینی ویران کردن آسان است لیکن بنیاد این ویرانی ها کاری است بس دشوار، زیرا که بنیاد احتیاج به مردانی مؤمن و عارف دارد که ویژه گر در امور سیاست باشند، و احتیاج به متخصصین دارد که آگاهی کافی داشته باشند به جنبه های داخلي و أوضاع خارجي، لیکن در جواب شما به من گفتید که “از این موضوع نگران نباشید که من مرداني مؤمن و داراي شرايط لازم را مهیا نموده ام” پس کجا رفت وعده ها و ترتیب های شما قبل از انقلاب که سخن از آن می گفتید، در حالیکه که من به شما نصیحت کردم که ما روحانیون باید که در مقام ارشاد و امر به معروف و نهی از منکر باقی بمانیم تا که اگر مظلومی ديديم از آن دفاع كنيم و از شما درخواست كردم كه انقلاب را به عنوان جمهوري اسلامي اعلام نكنيد تا كه اشتباهات روحانیون و مسئولین کشور عكس العمل منفي بر اسلام نداشته باشد و ملت بايد براي آينده خویش تصمیم بگیرد و ما باید به حوزه و محل خود بازگردیم تا که برای ملت همچون پدران , و نجات دهنده گان باقی بمانیم.
مورد پنجم: پدرم به آيت الله خمینی گفتند که بر شما پنهان نیست که اقلیت های غیر فارسی در زمان نظام شاه چه رنج و مشقتی را تحمل کردند به ويژه اقلیتهای عربی،زیرا که نظام شاه مبتنی بر نژاد پرستی بود، برای همین باید که تمامی اقلیتهای این ملت از جمله ترک ها و کردها و بلوچ ها و ترکمنها و عرب و غیر آنها از کلیه حقوق خویش برخوردار باشند و همچنین باید اقلیتهای دینی همچون یهودیان و مسیحیان و صابئه دارای حقوق کامل خویش باشند و ملاحظه کنید که رسانه ها آزادی داشته باشند که مبادا استبداد و ظلم دوباره به این ملت باز گردد. و باید متاسفانه گفت که میتوان آشکارا آثار ظلم و نژاد پرستی را در دیاری که من از آن آمده ام مشاهده نمود ولی این بار به نام دین پروردگار، پس که باید اموری چون این تکرار نشود و من سابقا همه حقوق عرب در منطقة را به شما و به نماينده هايي كه از طرف شما آمده بودند تقديم كردم ،كه از آن جمله حقوق متساوي مردم عرب زبان با بقيه مردم ايران است، دیگر اينكه بايد بوميهاي منطقة حق و اولويت استخدام در كار را در منطقه هاي خویش داشته باشند همچنین بايد كه پول نفط و ثروت این منطقه قبل از اینکه به بقیه استانها فرستاده شود به فقير بومي داده شود ، از جمله حقوق دیگر أنها این است که باید مردم عرب زبان حق سخن گفتن به فرهنگ عربی در مدرسه ها و دانشگاهها را داشته باشند و باید اشاره نمود که زبان عربی زبان قرآن مجید است و بقیه حقوق أنها را با جزئيات آن به شما و به نماينده شما سابقا شرح داده بودم .
در جواب آيت الله خمینی گفتند که این حقوق مسلم آنهاست که ان شاء الله ما آنها را به اقليت هاي مذهبي و مليت هاي ديگر كاملا به مرحله اجراء خواهيم رساند.
مطلب ششم: پدرم موضوع سپاه پاسداران و بقیه کانون های مسلح را مطرح نمودند که اینان از جایگاه و قدرت خود سوء استفاده کرده و بی رحمانه مردم را بازداشت و مجازات میکنند و ثروت آنان را بدون هیچ دلیل شرعی غارت مي نمايند و همانطور كه ميدانيد چنين كارهاي در آينده عواقبي بس وخيم خواهد داشت ، پس که باید این کانون ها و کمیته های مسلح را تحت نظر و رهبري اشخاصي دانا قرار داد تا كه آنان وسيله ايي باشند براي خدمت مردم و نه براي ترس و وحشت انداختن آنان.
مطلب هفتم: پدرم موضوع صادر کردن انقلاب به کشورهای خارج را مطرح نمودند که این موضوع سرتيتر همه رسانه ها را در بر گرفته و خیلی از آقایون و مبلغین در بالای منبرها به این امر اشاره میکنند که ما باید انقلاب اسلامی ایران را به تمام کشورهای اسلامی صادر کنیم و این مقدمه ایی خواهد بود برای صدور انقلاب به تمام جهانیان ، حال اینکه این موضوع عاقبت و بازگشت خيري را در سايه خویش در بر ندارد؛ چنانکه سبب میشود که کشورهای مجاور آن را تهدیدی به استقرار و آمنیت خويش به شمار رسانند؛ پس اگر واقعا قصد داريم كه نشانه ها و اصول اساسي اسلام را به گونه ای موفقیت آمیز به کشورهای مجاور صادر نماییم باید که در ابتدا عدل الهی و احسان و خوبی و رفاه را برای همه مردم در ایران مهیا کنیم تا اینکه همه هموطنان ایرانی با قومیتها و اقشار مختلف ىر رفاه و آزادی زندگی کنند, سپس درهای کشور را برای كشورهاي دنيا بازگشاییم تا که با چشمان خویش عدل را در پهنای کشور بیابند تا که هر توریستی به روزنامه نگاری برای اسلام تبدیل گردد و در مورد عدل و احسان در کشور ایران به اقوام و مردم خویش صحبت نماید و این یک رهنمایی حقیقی برای بقیه دولتهای اسلامی بوجود میاورد تا که آنان ایران را اسوه خویش در نظر گیرند و از روش اسلام پیروی نمایند.
مطلب هشتم:
آيت الله خاقاني موضوع كشمكش بين دو كشور ايران و عراق را در مورد بعضي از مناطق مرزی مطرح نمودند و به آقای خمینی گفتند که یکی از مقربین شما به من ابلاغ کرد که همنشینان و حاشیه و خواص شما تمایل دارند چنانکه مشاجره بین ایران و عراق به اوج خود رسید با نيروهاي نظامي عراق را اشغال کنند و آنان اين چنین تصور می کنند که عراق برای اینکه هشتاد درصد آن شيعة مي باشند پس به راحتی می توان آن را تصاحب کرد حال اينكه من به شما هشدار مي دهم كه اگر این کشمکش به طوري مسالمت آميز انجام نگیرد منجر به جنگی خواهد شد که نتیجه خوبي دربر نخواهد داشت برای اینکه ما در زمان قدیم زندگی نمی کنیم تا که کشوری سرزمین مجاور خود را اشغال کند. و فراموش نکنید که کشورهای بزرگ منافعي در منطقة دارند. و اين امر منجر خواهد شد كه كشورهاي مجاور بر عليه ايران متحد شوند و انهايي كه منافعي در منطقة دارند نخواهند گذاشت كه اين جنگ تمام شود إلا تا زماني كه قوای دو جانبه ضعیف گردد. من خواهشمندم به سخنان بعضي از آخوندها گوش فرا نخوانید زیرا که آنان تجربه ای از واقع جهان امروز در ذهن خود ندارند .
به نظر من اگر که موضوع بین ایران و عراق با تفاهم رفع نشد آن را به دادگاههای بین المللی مطرح كنيد . اگر این دادگاهها به نفع ایران حکم کردند كه بهترين است و اگر که به نفع عراق حکم کردند آن وقت شما حجتی دارید در مقابل مردم و جهانیان ، تا که دوری کنیم از نکبتهای جنگی که فقط خدا میداند چه بر سر مردم خواهد آمد . و در نظر داشته باشید که این زمینها ارزش این را ندارد که با قطره اي از خون يك مسلمان آغشته گردند. پس به کشورهای منفعت جو بهانه ایی برای دخالت در منطقة و سوء استفاده در أن را ندهيد.
مورد نهم : مسئله شوراي فقهاء .
پدرم به آقای خمینی گفتند که شما میدانید که من با دخالت روحانیون در سیاست و مسائل حكومتي از همان اول مخالف بودم وليكن چنانچه شما این امر را قبول نکردید میتوان که امور را به شوراي فقهاء مطرح كرد و جائز نيست كه امور به دست يك فرد به استبداد و ظلم منجر گردد.
و نميدانم كه شما چرا در همه زمينه ها مثل قضاوت و قانون گرایی اجازه دادید که مسائل به دست افرادي بي تجربه و غير شايسته بيفتد در حاليكه اين قضاياي مهم بايد كه به افرادي كارشناس يا مراجع تقليد موكول گردد زیرا افرادی که به خود نام فقیه دان در مجلس خبرگان دادند هیچ کدام از آنها مرجع تقلید یا که فقیه آگاه حقیقی نیستند و بيشتر آنان از مقلدين شما می باشند.
در جواب آقای خمینی گفتند آنچه که شما میفرمایید حق مسلّم است و بايد كه أمور با مشاوره با مراجع تقليد در ايران و در نجف انجام گردد ولیکن در حال حاضر أموري وجود دارد كه مانع از تشكيل شوراي فقهاء است و اگر که این امور برطرف شود من براي انجام هر آنچه که شما به آن اشاره کردید مبادرت خواهم ورزید.
و بعد از تمام شدن گفتار آية الله خاقاني، آقاي خميني به پدرم گفتند که آقاي خاقاني من به گوشم موضوعی رسید و من از آن آزرده خاطر گشتم. و پدرم به ایشان گفتند که جلسه مبتني بر صراحت و بدور از تعارف مي باشد پس هر آنچه که در دل دارید می توانید مطرح کنید . آيت الله خمینی گفتند که به من رسیده است که شما بر منبر مسجد امام صادق که مسجد شماست گفتید که این حکومت با دست آنهايي كه ميخواهند به مذهب شيعي لطمه بزنند به قدرت رسیده است , آیا این امر حقیقت دارد؟
در جواب پدرم گفتند من کسی نیستم که چیزی بگویم و سپس بر اثر مصلحت خواهی از آن روی برگردانم . بله درست است که من در مسجد گفتم که بعضی از مسئولين و بعضي از بزرگان این دولت ]دست به آنچه که ضد شرع خداست ميزنند حال اينكه ما برای آنان لغزش و گناهانشان را بیان کردیم و لیکن آشکار شد که آنان بر اشتباهات خود اصرار دارند و این فعالیتهای تخریبی ضد شرع پروردگار است و مخالف سیره نبی اکرم و مذهب أهل البيت عليهم السلام مي باشد ، و اگر که این اقدامات بسبب جهلشان به حقایق شرعي مي بود از نصيحت و بیان سیره أهل البيت یادگیری می نمودند ولی اصرار آنان به عملکرد ضد مذهب اهل البیت نشان میدهد که این افراد با نیت و قصد میخواهند که به مذهب شیعی لطمه بزنند پس حتما نماینده دولت های بیگانه اند .
سپس آقای خمینی گفتند که كلام شما کاملا درست می باشد و ما همگی اگر که خدا بخواهد تلاش خواهيم كرد که این افراد فاسد از نظام جمهوري اسلامي زدوده شوند.
هنگامی که آقای خمینی گفتارشان را تمام کردند پدرم گفتند که من چند روز در قم باقی خواهم ماند سپس بعد از آن متوجه به دیار خود هستم. حال که شما به حقانیت کلمات من اقرار کردید من بعد از رسیدن به دیار خود سه روز منتظر خواهم ماند که شما به بعضی از این اصلاحات اقدام کنید أما چنانکه هیچ اقدام اصلاح آمیزی ندیدم بر منبر خواهم رفت و اعلام خواهم کرد که من از هر آنچه که در ای سرزمین باسم پروردگار إعمال میشود بدور هستم و بعد از آن از ایران خارج خواهم شد .
در آخر بحث من (محمدكاظم) تمام موارد مورد بحث را كه به زبان عربي نوشته شده بود به دست آيت الله خميني تسلیم نمودم
آيت الله خاقاني همانطور که وعده داده بودند بعد از سه روز بر منبر مسجد رفتند و آشکارانه اعلام کردند که از اعمال جاری ناراضي و ناخشنود هستند و ليكن دولت به مسجد و خانه ايشان حمله كرده و ايشان را به قم بردند و در اقامت اجباری شدید قرار دادند و برای همین است که ایشان نتوانستند از کشور ایران خارج شوند.
آيت الله خاقانی بعد از هفت سال اقامت اجباری در قم سال 1986 ميلادي دار فانی را وداع گفتند ايشان حتى در سخت ترین شرایط در اقامت اجباری نظرشان را تغییر ندادند و در راه حق و حقيقت كلام منتقدان در ايشان أثر ننمود و تا آخرین روز زندگیشان جزای عمل خیر خویش را از پروردگار جویا بودند و در این راه سخت با متانت صبر نمودند
0 تعليق